امید در کلام امام (ره)
امید در کلام امام(ره)
«هیچوقت یأس رادرقلب خودتان واردنکنید. یأس ازجنودشیطان است؛ امیدازجنودخداست. همیشه امیدوارباشید.»(1)
بخاطردارم که روزی معلم قبل ازشروع درس ازماپرسید:چه کسی می تواندزندگی راتعریف کند؟ هرکس چیزی میگفت. سرانجام یکی از بچهها پاسخ داد:زندگی مجموعه تلاشهای فرداست برای رسیدن به هدفی مشخص. معلم بعداز تأیید حرف اوگفت:زندگی رامی توان دریک کلمه خلاصه کردوآن یک کلمه «امید» است.
حالاکه فکرمیکنم حق رابه اومی دهم زیرااگرامیدنباشد، زندگی معنایی ندارد. امیداست که به فعالیتهای آدمی سمت وسو میدهد؛ اورابه حرکت وامیدارد؛ انسان راهدفدارمیکندوزندگیش رامی سازد.
مسئله یأس وامیدهمواره یکی ازمسائل سرنوشت ساز زندگی بشری بوده است. هرگاه درمیدان زندگی یأس وناامیدی وجودانسان وبخصوص جوان رامسخرخودساخته است، اورادرتمام مراحل زندگی باشکست وناکامی مواجه کرده است؛ اورادرزندگی به بن بست کشانده وتمام عملکردهاوفرایندهای زندگی اوراتحت تأثیرخودقرارداده است وحتی گاهی اورابه جایی کشانده است که بادست خودهستی خویش رابازستاندوبه زندگی خویشتن پایانی بس دردناک بخشد.
نومیدی مهمترین حربه شیطان درجنگ باشریفترین مخلوقات هستی یعنی انسان است. همانطورکه درجهان محسوسات اگرجایی خالی شود، خلأیی بوجودمی آیدکه بایدپرگردد، درجهان معقولات نیزچنین است. اگرامیداززندگی انسان حذف شود، ناامیدی جای آنراخواهدگرفت وبرسراسروجوداوحاکم خواهدشدوروزی فرامی رسدکه سرمایه اوراکه همان عمر اوست به تباهی بکشاند.
حتی اگرحضرت آدم (ع) بعدازظلم برخودوخوردن میوه ممنوعه، ازرحمت خداوندی مأیوس میشد، دیگرفرصت توبه وبازگشت بسوی خدارانمی یافت و «فتلقّی آدم من ربّه کلمات» (2) درحق اونازل نمیشد.
حال این پرسش مطرح می شودکه چراامیداززندگی جوان رخت برمی بنددومیدان رابه رقیب واگذارمی کند؟ چرا باید ناامیدی اجازه ورودبه اندیشه راپیداکند؟ اگربه این سؤال بدرستی پاسخ داده شود، نه تنهاانسان راازقیدوبندبسیاری از مسائل روحی وروانی رها میسازد، بلکه اورادررسیدن به هدف والای انسانیت که همان قرب الهی است، یاری میدهد.
اگرانسان هدف نهایی خودرادراین جهان مادی قرارداده باشد، بایدانتظاراینکه ناامیدی به سراغ اوبیاید، راداشته باشد. اگرانسان درماورای این جهان فانی دل به حقیقتی باقی نبسته باشد، باید هجوم بی امان لشکرابلیس رابه نظاره بنشیند. برچنین فردی است که پوچی غلبه مییابد واورابه پرتگاه نابودی ونهیلیسم درمی غلتاند.
امام خمینی(ره) میفرماید:
«ماباید این جنودابلیس راکناربزنیم وامیدراکه ازجنودالله است، درخودمان زنده کنیم؛ به خودمان امیدوارباشیم.»(3)
هرگاه عقل جای خود رابه جهل بدهد، یأس وقنوط برکشوردل سیطره مییابد. پرواضح است که منشأناامیدی جهل به قدرت ووجودی ماورای این جهان ماده است یعنی غفلت ازوجودخدا. بزرگان دین هم امیدراازلشکریان عقل و نومیدی راازجنودجهل شمردهاند. (4)
بنابراین یکی ازراههای غلبه بریأس وناامیدی، قراردادن هدف درورای جهان ماده وطبیعت است. بدین معنی که اگر هدف ازخلقت برای انسان روشن شدودانست که اوبرای مقصدی دیگرپابراین کره خاکی نهاده است، دیگرآسایش وسعادت خودرارسیدن به مقامات دنیوی نمی داندکه اگربه آنهانرسد، خودرادرمانده ازهمه جاوهمه کس ببیند.
اگرانسان بداندکه قدرتهاونعمتهای این جهان شایسته اعتمادواطمینان نیست وتکیه واتکال اوبایدبرخداوندازلی وابدی باشد، دیگرازنارساییهاومشکلات وتهدیدات دشمن هراسی بخودراه نمیدهد زیراکه توکل اوبرخداست. امام صادق (ع) درهمین باره میفرماید:
«خدای تبارک وتعالی میفرمود:به عزت وجلال ومجدورفعتم وبرعرشم سوگندکه محققاً آرزوی هرآرزومندی را (ازمردم) که بجزخودم باشد، باناامیدی میبرم وبه اوجامه خواری وذلت میپوشانم درنزدمردم. ومحققاًاوراازنزدیک خود دورکنم وازفضل خودکنارزنم. آیادرسختیهابجزمن امیددارد؟»(5)
پس امیدانسان بایدبه خداوندکریم باشدودرسختیهاومشکلات به فضل ویاری خداوندامیدوارباشدکه قدرتهای این دنیامحدود هستندوروزی فناوزوال خواهدیافت. کسی که نشاط وامیدبه خدا را درخود بمیراند وباافسردگی وتأثّر خاطر و ناامیدی ازرحمت واسعه الهی که همه موجودات رافراگرفته است، نعمات الهی رانادیده انگارد وازآنهابهره نگیرد، اوشایسته ناکامی ومحرومیت است وهرگزنخواهدتوانست که ازذخایردرونی خویش استفاده نماید واسباب رشدوسعادت خودرافراهم آورد.
همانطورکه رهبرکبیرانقلاب امام راحل (ره) فرمود:
«اتکال کنیدبه خداوندتبارک وتعالی؛ اتکال کنیدبه قرآن واسلام وپیش بروید.»(6)
«یا عبادی الذّین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله إنّ الله یغفر الذّنوب جمیعاً إنّه هو الغفور الرّحیم» (7)؛ ای بندگان من که ازحدمعمول تجاوزکرده ایدوبخودتان زیان واردآورده اید، ازرحمت خدا ناامیدنگردیدکه اوهمه گناهان رامی آمرزدواوبخشنده مهربان است.
خداونددراین آیه اصولاًیأس وناامیدی راحرام کرده است ودرمتون اسلامی وحدیث نیزازگناهان کبیره شمرده شده است.
دیگرازراههای جلوگیری ازناامیدی وامیدواربودن به رحمت الهی این است که به خداوندگمان نیکوداشته باشیم و بدانیم که در هنگام ضرورت مارایاری خواهدکرد. درهمین موردملامحسن فیض کاشانی حدیثی رااز امام جعفرصادق (ع) نقل می کندکه حضرت میفرمایند:
«خوش گمانی به خدا آنست که بغیرازخدابه دیگری امیدوارنباشی وبجزازگناهانت ازعمل دیگربیمناک نباشی.»(8)
هرگاه انسان به خداگمان نیکوببردوامیدبه یاری اوداشته باشد، ازدیگران وآنچه دردست آنهاست، ناامیدخواهدشد. دراین صورت حتی شکستهانیزتبدیل به نردبانی خواهدشد برای تعالی روحی ومعنوی اوومایه امیدش برای رسیدن به جوار رحمت الهی.
ازحضرت صادق (ع) روایت است که فرمود:
«کان ابی یقول إنّه لیس من عبدٍ مؤمن إلّا و فی قلبه نوران نور خیفةٍ و نور رجاءٍ لو وزن هذا لم یزد علی هذا و لو وزن هذا لم یزد علی هذا» (9)؛ پدرم میفرمود:هیچ بنده مومنی نیست مگرآنکه درقلبش دوروشنی وجوددارد، یکی نور ترس ودیگری نورامید. این دواحساس درنهادمردم باایمان آنچنان متساوی است که اگرسنجیده شوند، هیچ یک بردیگری فزونی ندارد.
البته بایددرنظرداشت که بیم وامیدبایددروجودآدمی به یک اندازه وجودداشته باشدچراکه اگربیم برامیدپیشی گیرد، مایه یأس وناامیدی می شودوعواقب جبران ناپذیری بوجودمیآورد. ازطرف دیگراگر امید بربیم فزونی یابد، باعث غرور ولاابالیگری میشود. روایت دیگری ازحضرت ضبط است که میفرماید:
«[لقمان] به پسرش گفت:از خداعزّوجل چنان بترس که اگرهمه کردار نیک جن وانس رابیاوری، عذابت میکند وچنان به او امیدوارباش که اگر همه گناه جن وانس را هم بیاوری، بتورحم میکند.»(10)
ثمربخشی استفاده توأمان ازبیم وامیددررفتارآدمی به ویژه درتربیت برکسی پوشیده نیست. انسان بایداین احساس را داشته باشدکه دربرابرانجام اعمال نیک وپسندیده پاداش داده می شودودرمقابل ارتکاب ناشایستهاواعمال نکوهیده کیفر خواهد دید.
انجام کاربرای خدا احساس شکست وناکامی را اززندگی انسان بیرون می بردوامیدبه آینده ای روشن رافراروی او قرار میدهد. دیگراواین احساس رانداردکه سرمایه عمرش ازبین رفته وتباه شده است. اوباخدای خویش معامله کرده است واو خود پاداش عملش را میدهد. پیرفرزانه انقلاب، امام راحل (ره) میفرماید:
«وقتی کار برای خدا باشد، شکست تویش نیست.»(11)
این موضوع خودروزنه امیددیگری است برای دوری ازیأس وقنوط. وقتی کاربرای خداانجام شود، دیگرترس از شکست وناکامی معنی نخواهدداشت ودرزندگی شخص بی تأثیرخواهد بود زیرا فقط انجام تکلیف مدّ نظراست وبایدبه وظیفه شرعی خود عمل نماییم که اگر جز این باشد، راه به خطا پیمودهایم و ایام زندگی را بدون اندوختن توشه ای به بطالت گذرانده ایم.
درپایان این گفتارباید متذکرشویم که ایام جوانی رسیدن به مرتفعترین وعالی ترین مراحل زندگی است. روح جوان لبریزازآمال وآرزوهاست وسرشارازعشق وامیدبه آینده که اگرازاین نیرو به خوبی استفاده نشودودرمسیردرست قرارنگیرد، جای خود را به ناامیدی ویأس میدهدکه این موضوع صدمات جبران ناپذیری راهم به آینده جوان وهم به آینده کشور وارد خواهد کرد. امام راحل (ره) درکلامی زیباوامیدبخش چنین میفرماید:
«امید ما به همت والای شما جوانان است.» (12)
باشدکه رهنمودهای آن رهبر عزیز و عبد صالح را چراغ راه خویش قرار دهیم.
منابع
1-صحیفه نور، ج 9 ص 24
2-بقره،37
3-صحیفه نور، ج 13 ص 286
4-کافی، ج 1 ص 31
5-کافی، ج 3 ص 111
6-صحیفه نور، ج 9 ص 24
7-زمر،53
8-اخلاق حسنه، ص 179
9-کافی، ج 2 ص 67
10-کافی، ج 3 ص 112
11-صحیفه نور، ج 6 ص 148
12-همان، ج 5 ص 244
صحیفه نور
ارسال توسط کاربر محترم سایت :sjhjhs
بخاطردارم که روزی معلم قبل ازشروع درس ازماپرسید:چه کسی می تواندزندگی راتعریف کند؟ هرکس چیزی میگفت. سرانجام یکی از بچهها پاسخ داد:زندگی مجموعه تلاشهای فرداست برای رسیدن به هدفی مشخص. معلم بعداز تأیید حرف اوگفت:زندگی رامی توان دریک کلمه خلاصه کردوآن یک کلمه «امید» است.
حالاکه فکرمیکنم حق رابه اومی دهم زیرااگرامیدنباشد، زندگی معنایی ندارد. امیداست که به فعالیتهای آدمی سمت وسو میدهد؛ اورابه حرکت وامیدارد؛ انسان راهدفدارمیکندوزندگیش رامی سازد.
مسئله یأس وامیدهمواره یکی ازمسائل سرنوشت ساز زندگی بشری بوده است. هرگاه درمیدان زندگی یأس وناامیدی وجودانسان وبخصوص جوان رامسخرخودساخته است، اورادرتمام مراحل زندگی باشکست وناکامی مواجه کرده است؛ اورادرزندگی به بن بست کشانده وتمام عملکردهاوفرایندهای زندگی اوراتحت تأثیرخودقرارداده است وحتی گاهی اورابه جایی کشانده است که بادست خودهستی خویش رابازستاندوبه زندگی خویشتن پایانی بس دردناک بخشد.
نومیدی مهمترین حربه شیطان درجنگ باشریفترین مخلوقات هستی یعنی انسان است. همانطورکه درجهان محسوسات اگرجایی خالی شود، خلأیی بوجودمی آیدکه بایدپرگردد، درجهان معقولات نیزچنین است. اگرامیداززندگی انسان حذف شود، ناامیدی جای آنراخواهدگرفت وبرسراسروجوداوحاکم خواهدشدوروزی فرامی رسدکه سرمایه اوراکه همان عمر اوست به تباهی بکشاند.
حتی اگرحضرت آدم (ع) بعدازظلم برخودوخوردن میوه ممنوعه، ازرحمت خداوندی مأیوس میشد، دیگرفرصت توبه وبازگشت بسوی خدارانمی یافت و «فتلقّی آدم من ربّه کلمات» (2) درحق اونازل نمیشد.
حال این پرسش مطرح می شودکه چراامیداززندگی جوان رخت برمی بنددومیدان رابه رقیب واگذارمی کند؟ چرا باید ناامیدی اجازه ورودبه اندیشه راپیداکند؟ اگربه این سؤال بدرستی پاسخ داده شود، نه تنهاانسان راازقیدوبندبسیاری از مسائل روحی وروانی رها میسازد، بلکه اورادررسیدن به هدف والای انسانیت که همان قرب الهی است، یاری میدهد.
اگرانسان هدف نهایی خودرادراین جهان مادی قرارداده باشد، بایدانتظاراینکه ناامیدی به سراغ اوبیاید، راداشته باشد. اگرانسان درماورای این جهان فانی دل به حقیقتی باقی نبسته باشد، باید هجوم بی امان لشکرابلیس رابه نظاره بنشیند. برچنین فردی است که پوچی غلبه مییابد واورابه پرتگاه نابودی ونهیلیسم درمی غلتاند.
امام خمینی(ره) میفرماید:
«ماباید این جنودابلیس راکناربزنیم وامیدراکه ازجنودالله است، درخودمان زنده کنیم؛ به خودمان امیدوارباشیم.»(3)
هرگاه عقل جای خود رابه جهل بدهد، یأس وقنوط برکشوردل سیطره مییابد. پرواضح است که منشأناامیدی جهل به قدرت ووجودی ماورای این جهان ماده است یعنی غفلت ازوجودخدا. بزرگان دین هم امیدراازلشکریان عقل و نومیدی راازجنودجهل شمردهاند. (4)
بنابراین یکی ازراههای غلبه بریأس وناامیدی، قراردادن هدف درورای جهان ماده وطبیعت است. بدین معنی که اگر هدف ازخلقت برای انسان روشن شدودانست که اوبرای مقصدی دیگرپابراین کره خاکی نهاده است، دیگرآسایش وسعادت خودرارسیدن به مقامات دنیوی نمی داندکه اگربه آنهانرسد، خودرادرمانده ازهمه جاوهمه کس ببیند.
اگرانسان بداندکه قدرتهاونعمتهای این جهان شایسته اعتمادواطمینان نیست وتکیه واتکال اوبایدبرخداوندازلی وابدی باشد، دیگرازنارساییهاومشکلات وتهدیدات دشمن هراسی بخودراه نمیدهد زیراکه توکل اوبرخداست. امام صادق (ع) درهمین باره میفرماید:
«خدای تبارک وتعالی میفرمود:به عزت وجلال ومجدورفعتم وبرعرشم سوگندکه محققاً آرزوی هرآرزومندی را (ازمردم) که بجزخودم باشد، باناامیدی میبرم وبه اوجامه خواری وذلت میپوشانم درنزدمردم. ومحققاًاوراازنزدیک خود دورکنم وازفضل خودکنارزنم. آیادرسختیهابجزمن امیددارد؟»(5)
پس امیدانسان بایدبه خداوندکریم باشدودرسختیهاومشکلات به فضل ویاری خداوندامیدوارباشدکه قدرتهای این دنیامحدود هستندوروزی فناوزوال خواهدیافت. کسی که نشاط وامیدبه خدا را درخود بمیراند وباافسردگی وتأثّر خاطر و ناامیدی ازرحمت واسعه الهی که همه موجودات رافراگرفته است، نعمات الهی رانادیده انگارد وازآنهابهره نگیرد، اوشایسته ناکامی ومحرومیت است وهرگزنخواهدتوانست که ازذخایردرونی خویش استفاده نماید واسباب رشدوسعادت خودرافراهم آورد.
همانطورکه رهبرکبیرانقلاب امام راحل (ره) فرمود:
«اتکال کنیدبه خداوندتبارک وتعالی؛ اتکال کنیدبه قرآن واسلام وپیش بروید.»(6)
«یا عبادی الذّین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله إنّ الله یغفر الذّنوب جمیعاً إنّه هو الغفور الرّحیم» (7)؛ ای بندگان من که ازحدمعمول تجاوزکرده ایدوبخودتان زیان واردآورده اید، ازرحمت خدا ناامیدنگردیدکه اوهمه گناهان رامی آمرزدواوبخشنده مهربان است.
خداونددراین آیه اصولاًیأس وناامیدی راحرام کرده است ودرمتون اسلامی وحدیث نیزازگناهان کبیره شمرده شده است.
دیگرازراههای جلوگیری ازناامیدی وامیدواربودن به رحمت الهی این است که به خداوندگمان نیکوداشته باشیم و بدانیم که در هنگام ضرورت مارایاری خواهدکرد. درهمین موردملامحسن فیض کاشانی حدیثی رااز امام جعفرصادق (ع) نقل می کندکه حضرت میفرمایند:
«خوش گمانی به خدا آنست که بغیرازخدابه دیگری امیدوارنباشی وبجزازگناهانت ازعمل دیگربیمناک نباشی.»(8)
هرگاه انسان به خداگمان نیکوببردوامیدبه یاری اوداشته باشد، ازدیگران وآنچه دردست آنهاست، ناامیدخواهدشد. دراین صورت حتی شکستهانیزتبدیل به نردبانی خواهدشد برای تعالی روحی ومعنوی اوومایه امیدش برای رسیدن به جوار رحمت الهی.
ازحضرت صادق (ع) روایت است که فرمود:
«کان ابی یقول إنّه لیس من عبدٍ مؤمن إلّا و فی قلبه نوران نور خیفةٍ و نور رجاءٍ لو وزن هذا لم یزد علی هذا و لو وزن هذا لم یزد علی هذا» (9)؛ پدرم میفرمود:هیچ بنده مومنی نیست مگرآنکه درقلبش دوروشنی وجوددارد، یکی نور ترس ودیگری نورامید. این دواحساس درنهادمردم باایمان آنچنان متساوی است که اگرسنجیده شوند، هیچ یک بردیگری فزونی ندارد.
البته بایددرنظرداشت که بیم وامیدبایددروجودآدمی به یک اندازه وجودداشته باشدچراکه اگربیم برامیدپیشی گیرد، مایه یأس وناامیدی می شودوعواقب جبران ناپذیری بوجودمیآورد. ازطرف دیگراگر امید بربیم فزونی یابد، باعث غرور ولاابالیگری میشود. روایت دیگری ازحضرت ضبط است که میفرماید:
«[لقمان] به پسرش گفت:از خداعزّوجل چنان بترس که اگرهمه کردار نیک جن وانس رابیاوری، عذابت میکند وچنان به او امیدوارباش که اگر همه گناه جن وانس را هم بیاوری، بتورحم میکند.»(10)
ثمربخشی استفاده توأمان ازبیم وامیددررفتارآدمی به ویژه درتربیت برکسی پوشیده نیست. انسان بایداین احساس را داشته باشدکه دربرابرانجام اعمال نیک وپسندیده پاداش داده می شودودرمقابل ارتکاب ناشایستهاواعمال نکوهیده کیفر خواهد دید.
انجام کاربرای خدا احساس شکست وناکامی را اززندگی انسان بیرون می بردوامیدبه آینده ای روشن رافراروی او قرار میدهد. دیگراواین احساس رانداردکه سرمایه عمرش ازبین رفته وتباه شده است. اوباخدای خویش معامله کرده است واو خود پاداش عملش را میدهد. پیرفرزانه انقلاب، امام راحل (ره) میفرماید:
«وقتی کار برای خدا باشد، شکست تویش نیست.»(11)
این موضوع خودروزنه امیددیگری است برای دوری ازیأس وقنوط. وقتی کاربرای خداانجام شود، دیگرترس از شکست وناکامی معنی نخواهدداشت ودرزندگی شخص بی تأثیرخواهد بود زیرا فقط انجام تکلیف مدّ نظراست وبایدبه وظیفه شرعی خود عمل نماییم که اگر جز این باشد، راه به خطا پیمودهایم و ایام زندگی را بدون اندوختن توشه ای به بطالت گذرانده ایم.
درپایان این گفتارباید متذکرشویم که ایام جوانی رسیدن به مرتفعترین وعالی ترین مراحل زندگی است. روح جوان لبریزازآمال وآرزوهاست وسرشارازعشق وامیدبه آینده که اگرازاین نیرو به خوبی استفاده نشودودرمسیردرست قرارنگیرد، جای خود را به ناامیدی ویأس میدهدکه این موضوع صدمات جبران ناپذیری راهم به آینده جوان وهم به آینده کشور وارد خواهد کرد. امام راحل (ره) درکلامی زیباوامیدبخش چنین میفرماید:
«امید ما به همت والای شما جوانان است.» (12)
باشدکه رهنمودهای آن رهبر عزیز و عبد صالح را چراغ راه خویش قرار دهیم.
منابع
1-صحیفه نور، ج 9 ص 24
2-بقره،37
3-صحیفه نور، ج 13 ص 286
4-کافی، ج 1 ص 31
5-کافی، ج 3 ص 111
6-صحیفه نور، ج 9 ص 24
7-زمر،53
8-اخلاق حسنه، ص 179
9-کافی، ج 2 ص 67
10-کافی، ج 3 ص 112
11-صحیفه نور، ج 6 ص 148
12-همان، ج 5 ص 244
صحیفه نور
ارسال توسط کاربر محترم سایت :sjhjhs
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}